٢٦ اردیبهشت پنجمین سالگرد ازدواج من و باباعلی بود. خوب من هم بدلیل مشغله زیاد یادم رفته بود.. خوب مگه چیه؟؟؟ پیش میاد دیگه.. اینهم یه مدلشه.شده خاطره امسالمون. بقول باباعلی میگه اینا کلیشه ایه.. آدم باید تو طول سال قدر همو بدونه.. شاید علت اصلیش این بود که امسال این روز بین روز زن و مرد افتاده و من چون تازه کادومو گرفته بودم خیالم راحت بود.. نه به ما، و نه به یه سریهای دیگه.. یکی از بستگان عشقولانمون، تو فیض بووک هی پیغام میذاشته 9 روز مونده، 8 روز مونده و ... همینطور شمارش معکوس. تا به این رسید که: امروز نهمین سالگرد ازدواجمونه... چه خوشبحالشونه. چقدر بعد نه سال ازین قضیه خوشحالن.. ایشاله همیشه باشن... پستهای مرتبط: سومین...